چرا زمانش رسیده که اپل یک مک بوک SE بسازد؟
این روزها دوست داشتن اپل از هر زمان دیگر دشوارتر شده. اپل اکنون روزهای اوجش را پشت سر گذاشته و به شکلی مداوم، در حال دنبال کردن مفهومی اشتباه از بهینهسازی است که کاربرانش را گریزان کرده و محصولاتش را به خطر انداخته. و یک مکبوک SE میتواند محصولی مناسب برای تصحیح برخی از اشتباهاتی باشد که آنها از خود به نمایش گذاشتهاند.
وقتی آیفون SE سالها پیش معرفی شد، امیدوار بودیم که احتمالا اپل واقعا دست به تولید چنین مکبوکی بزند. با خودمان فکر کردیم «این شرکتی است که ارزش محصولات میراثدار را درک کرده: محصولاتی که یاد محصولات قدیمی را زنده نگه میدارند و در عین حال مزیتهایی نسبت سیستمهای مدرنتر دارند.
اگرچه احتمالاً آیفون SE (مدل قدیمیاش) واقعا یکی از بهترین موبایلهایی است که اپل تاکنون ساخته، اما حالا مشخص شده که فلسفه پشت این دستگاه فراتر از کسب درآمدی اندک بیشتر از قطعات باقی مانده آیفونها بوده است. اینکه یکی از محبوبترین محصولات اپل به شکلی کاملا اتفاقی ساخته شده، نباید جای تعجب چندانی داشته باشد. چرا که اپل نشان داده که نه میداند مشتریان چه میخواهند و نه اهمیتی به به خواسته آنها میدهد. در سالهای اخیر، آیفونها یا از رقبا کپی کردهاند یا برخی قابلیتها را فدای اینکه یک یا دو میلیمتر از قطر دستگاه کاسته شود.
فلسفه اینکه به مردم بگویید باید چه چیزی بخواهند، قدمتی فراوان در اپل دارد. اما این فلسفه تنها زمانی جواب میدهد که شما مشاورانی داشته باشید که همان مردم را بهتر از خودشان بشناسند. اپل دیگر چنین افرادی درون شرکت ندارد و کماکان به کار خود ادامه میدهد: مانند اتومبیلی که نه راننده دارد و نه مقصدی، برای همین به شکلی بیمغز فقط در مسیر افقهای دوردست حرکت میکند.
البته که اپل تنها کمپانیای نیست که چنین مسیری در پیش گرفته. اگر به اندازه کافی بزرگ شده باشید، کروز کنترل امنترین گزینهایست که پیش روی خود میبینید. بدون حتی دست زدن به فرمان میتوان مسیری بسیار طولانی را پیمود. اما ما که در این مسیر همسفر اپل شدهایم، بالاخره در یک نقطه صدایمان در خواهد آمد.
و اینجاست که دارد صدایمان درمیآید: وقتش رسیده اپل یک مکبوک SE بسازد و میتوان حدس زد که میلیونها نفر دیگر هم از چنین محصولی استقبال خواهند کرد.
آیفون SE به شکلی غافلگیرکننده (برای اپل)، گروه عظیمی از مردم را که از مسیر طراحی آیفونهای جدید راضی نبودند، شیفته خود کرد. آنها از ابعاد بزرگتر دستگاه، کنار گذاشتن Touch ID و روی آوردن به تکنیکهای احراز هویت جدید و ترسناک، بریدگی نمایشگر، شکنندگی دیوایسها و نبود جک هدفون که باعث میشد دستگاهشان با چندین دهه سختافزار و نرمافزار سازگار نباشد خوششان نمیآمد.
یک مکبوک SE به شکلی مشابه، مورد توجه افرادی قرار خواهد گرفت که از مسیر کنونی طراحی نوتبوکها راضی نیستند. همان افرادی که از کیبورد ناراحت و نهچندان خوشدست، حذف MagSafe دوستداشتنی و کاربردی، تعهد کامل به پورتهای USB-C و تاچباری که آنقدرها هم کاربردی نیست رضایت ندارند.
اینها افرادی هستند که دقیقا میدانند چه میخواهند اما شرکتی که در روزگار نهچندان دور محصول مورد علاقهشان را تولید میکرد، اکنون هیچ گزینهای پیش روی آنها نمیگذارد. مکبوک پروها و مکبوک ایرهای سال ۲۰۱۵ تا همین امروز خرید و فروش میشوند و دلیلش هم اینست که اینها بهترین نوتبوکهایی بودند که اپل در تاریخ خود ساخته.
برای اینکه درکی بهتر داشته باشیم، تصورمان از یک مکبوک SE چنین چیزیست: یک نوتبوک ۱۳ اینچی با کانکشن برق MagSafe، پورتهای USB-C و جک هدفون در یک سو و پورتهای USB-A و HDMI و کارتخوان SD هم در سوی دیگر. و نیازی هم به اشاره نیست که کیبورد دستگاه باید همان کیبورد قدیم باشد.
احتمالا گستاخانه به نظر برسد که به یکی از بزرگترین و موفقترین کمپانیهای جهان بگوییم که هرکاری که میکند اشتباه است و ما پاسخ صحیح را در اختیار داریم. اما منظور این نیست که اپل باید تمام برنامهها و آزمون و خطاهای خود برای آینده را کنار بگذارد. فقط لازم است به افرادی که نمیخواهند موش آزمایشگاهی باشند نیز توجه نشان دهد.
تماشای اینکه اپل ظاهرا دلایل افسانهای بودن لپتاپهایش را فراموش کرده بسیار ناامید کننده است. به خاطر اینکه همان دلایل باعث شکلگیری ایده اشتباه اپل از اینکه چه چیزی وقار نام میگیرد شدهاند. باریکی و «سادگی» به هر قیمت ممکن – حتی اگر باریک شدن دستگاه بسیار نامحسوس باشد و سادگی هم محدود به اینکه چه پورتهایی در کنارههای دستگاه تعبیه میشود و نه اینکه کاربر چگونه با دستگاه تعامل میکند.
هرکسی که یکی از مکبوکهای جدید و «باوقار» را خریده مجبور به حمل مجموعهای از دانگلها -یا قرض گرفتنشان- است تا بتواند به شکلی موثر با سختافزارها و نسلهای مختلف کار کند. شاید پورت USB-A در کنار یک پورت USB-C زشت به نظر برسد و شاید کانکتور MagSafe تقارن را در طراحی به هم بریزد، اما هیچکدام از اینها بدتر از هشتپای فاجعهباری نیست که هنگام کار با یک لپتاپ مک جدید باید به دستگاه متصل کنید.
مثل این میماند که اپل سازنده چاقوی جیبی باشد و به مرور زمان، از ساختن چاقوی سوییسی و ارتشی به سمت چاقوهای تاشو و سرامیکی حرکت کند. بله، چاقوی دوم سادهتر است و از برخی لحاظ، باوقارتر. اما وقتی میخواهید یک کنسرو یا یک بطری نوشیدنی را باز کنید، به هیچ دردتان نمیخورد.
نکته خندهدار اینست که سالها پیش به شکلی متضاد، فکر میکردیم که موبایلهای هوشمند دارند بیش از حد پیچیده میشوند و نباید با انبوهی از قابلیتهای مختلف از راه برسند. اما در واقع آن تفکر هم بازتابی از مشکل کنونی بود. در آن زمان احساس میکردیم که موبایلهای اندرویدی به جای اینکه چند کار محدود را به شکلی بسیار خوب انجام دهند، انبوهی از کارهای مختلف را به شکلی ضعیف به انجام میرسانند – کارهایی که ضمنا هیچکس خواستارشان نبود. مشکل واقعی راجع به سادگی بیش از اندازه یا سادگی اندک نیست، مشکل اینست که نمیتوانید بین سادگی زیاد یا کم انتخاب داشته باشید.
اپل اکنون ناامیدکننده ظاهر شده چون رویکرد تازهاش، ویژگیهایی که باعث میشد لپتاپهایش برای مشتریان جذاب باشند را از آنها زدوده. همانطور که اپل با عرضه آیفون SE دریافت که میلیونها نفر همان چیزی را میخواهند که قبلا ساخته شده، میتوان حدس زد که همین اتفاق با مکبوک SE نیز تکرار خواهد شد. بله، چنین دستگاهی در فروش دیوایسهای جدیدتر و «باوقارتر» تداخل ایجاد خواهد کرد، اما در عین حال درهای تازهای را به روی افرادی باز خواهد کرد که برای چندین سال از خرید یک مکبوک جدید دست کشیدهاند و منتظر ماندهاند تا اپل نیم نگاهی به آنها نیز بیندازد.