اواسط سال قبل، پرسنل انتظامات بیمارستان شهدای هفتم تیر، جسد پسربچه 5 ساله‌ای را در حاشیه این مرکز درمانی مشاهده کردند و خیلی زود حادثه را به پلیس اطلاع دادند که با اعلام این خبر، ماموران پلیس راهی این مرکز درمانی شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
تیم جنایی در حاشیه این بیمارستان با جسد پسر بچه 5 ساله اهل کشور افغانستان مواجه شدند که آثار خفگی و ضرب و جرح شدید با “آجر” روی بدن او مشهود بود؛ در ادامه نیز مشخص شد، مرد جوانی جسد این پسر بچه را جلوی این مرکز درمانی رها کرده و از مهلکه گریخته است.
پس از انتقال جسد مقتول برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی، تحقیقات به صورت تخصصی از سوی تیمی از کارآگاهان کلید خورد که با اقدامات اطلاعاتی، هویت مادر این پسر بچه شناسایی شد.
بدین ترتیب زن جوان هدف بازجویی قرار گرفت و از این جنایت هولناک پرده برداشت؛ وی به تیم تحقیق گفت: روز حادثه، همسرم شیشه کشیده بود و مثل همیشه پرخاشگری می‌کرد؛ او در یک لحظه کنترل خود را از دست داد و ناگهان فرزندانم را زیر مشت و لگد گرفت؛ در ادامه این درگیری همسرم یکی از فرزندانم را با با دستانش خفه کرد و سپس چند ضربه با آجر به کمر و سر او وارد کرد؛ البته ناگفته نماند که او پدرخوانده فرزندم است.
پس از اظهارات این زن جوان، تجزیه و تحلیل‌های اطلاعاتی آغاز و مشخص شد، قاتل به بندرعباس گریخته و قصد دارد به‌زودی از کشور خارج شود که کارآگاهان با دریافت این سرنخ مهم، بی‌درنگ راهی بندرعباس شدند.
تیم جنایی پس از اینکه به بندرعباس رسیدند پی بردند، متهم پرونده ساعتی قبل به عسلویه رفته و سپس راهی یکی از روستاهای شیراز و در آنجا نیز ساکن شده است.
همین کافی بود تا کارآگاهان پای در روستای موردنظر در شیراز بگذارند و متهم را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کنند؛ مرد جوان در اعترافات اولیه خود به قتل پسرخوانده 5 ساله‌اش به دلیل توهم ناشی از مصرف مواد مخدر اعتراف کرد.
گفت‌وگو با قاتل
چند سال داری؟
35 سال و 2 سال قبل به شهرری آمدم.
اعتیاد داری؟
بله، از جوانی شیشه می‌کشم و ناس مصرف میکنم.
با همسرت کجا آشنا شدی؟
از قبل می‌شناختمش اما هنگامی که شوهر سابقش فوت کرد با او ازدواج کردم و به تهران آمدم.
دلیل ارتکاب قتل چه بود؟
زمانی که موادمخدر مصرف می‌کردم، کنترل مغزم را نداشتم و به خانواده‌ام پرخاشگری می‌کردم!
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
روز حادثه به دلیل اینکه ناس مصرف کرده بودم، سر همسرم و فرزندانم داد کشیدم و آنها را هدف ضرب و جرح قرار دادم که در ادامه از مقتول 5 ساله درخواست کردم یک لیوان آب برایم از آشپزخانه بیاورد.
بعد چه شد؟
هنگامی که مقتول از آشپزخانه برگشت به دلیل مصرف موادمخدر او را یک موجود عجیب دیدم و با آجر به سمت پسربچه 5 ساله حمله‌ور شدم!
کی متوجه شدی پسربچه را به قتل رسانده‌ای؟
هنگامی که متوجه جیغ و داد همسرم شدم، ضربات را متوقف کردم و متوجه شدم او دیگر نفس نمی‌کشد!
جسد را چه کار کردی؟
زمانی که متوجه قتل شدم، خیلی ترسیدم و به‌همین خاطر جسد را به نزدیکی بیمارستان شهدای هفتم تیر بردم و در آنجا رها کردم!
به کجا فرار کردی؟
پس از اینکه جسد را رها کردم به سمت بوشهر رفتم و در خانه پدرم مخفی شدم و چند روز بعد برای کارگری در یک زمین راهی شیراز شدم که پلیس دستگیرم کرد.
پس از پایان تحقیقات مقدماتی و به دنبال اظهارات متهم برای وی کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. این درحالی است که مادر مقتول به عنوان تنها ولی دم پرونده از قصاص گذشت کرده است.
