روشنفکران و اندیشمندان خبرساز سال ۹۸

۱. جواد طباطبایی ؛ قیام علیه اهل تفکر

مهم‌ترین فیلسوف سیاسی معاصر ایران، چهره برتر اندیشه سال ۱۳۹۸ نیز به شمار می‌رود. او که با صرف‌نظر از تألیف و انتشار مجلدات دوم و سوم پروژه “تأملی درباره ایران” که متکفل نگاهی نظری به رخداد‌های دوره پهلوی و جمهوری اسلامی بود و تجمیع آن در مجموعه جستار‌هایی که با عنوان “ملت، دولت، حکومت قانون” در پایان سال از سوی انتشارات مینوی خرد منتشر شد، گام اساسی و چه بسا گام نهایی در تدوین نظریه خود درباره ایران را برداشت.

او که پیشتر جامعه‌شناسان و روشنفکران دینی را مندرج تحت “اهل ایدئولوژی” مورد نقد قرار داده بود، در کتاب تازه خود، احمد فردید و رضا داوری را مندرج تحت “اهل تفکر” مورد نقد قرار داده است. او در بخشی از کتاب می‌نویسد: “نمی‌توان درباره اجتماع و تاریخ نظریه‌پردازی کرد، اما جز روایتی مغشوش از تاریخ در ذهن نداشت. همه این ایراد‌ها در مورد نوشته‌های آل احمد و علی شریعتی مصداق دارد؛ در مورد نویسنده به ظاهر متفاوتی مانند رضا داوری نیز همین ایرادها، و در مواردی بیشتر از این ایرادها، به همان اندازه مصداق دارد. این ایراد‌ها در مورد نویسنده اخیر از این حیث بیشتر از آنان مصداق دارد کهت آل احمد، چون کمابیش می‌دانست که نمی‌داند دست به عصا راه می‌رفت و به عنوان مثال به تفسیر نظریه “حاکمیت” ژان بدن خطر نمی‌کرد، در حالی که سلف او، در این مباحث، در مواردی در وادی‌هایی خطر می‌کند که کسی نتواند به یاری او بشتابد. رضا داوری در رساله‌ای با عنوان ناسیونالیسم و انقلاب، که مجموعه‌ای از درس‌های او در سال‌های نخستین پس از انقلاب اسلامی است، چنین خطر‌هایی کرده و خویشتن را به دست خود به تهلکه اندخته است. “


۲. رضا داوری ؛ تأمل درباره خرد سیاسی

سرشناس‌ترین فیلسوف فرهنگ ایران در سالی که تمام شد، همچون دو سال گذشته به خرد سیاسی اندیشید. او در یکی از گفتگو‌های خود چنین اظهارنظر کرد: “اکنون جهان توسعه نیافته، چون فلسفه ندارد، بهره‌اش از خرد سیاسی بسیار اندک و گاهی هیچ است. به این جهت نه مستبد این جهان‌واره چندان قدرت استبداد دارد و نه دموکرات‌مآبش معمولاً چیزی از آزادی سیاسی می‌فهمد. او هم می‌تواند خشن، خودرأی و تهمت‌زن باشد. این عیب‌ها همه فرع دوری از تفکر است و نمی‌دانم چگونه دوران از تفکر می‌توانند فلسفه را به‌هرصورت که بخواهند درآورند و وسیله رسیدن به مقاصد خود کنند. فلسفه‌ای که همه بتوانند آن را دست‌کاری کنند و در خدمت خود درآورند، چیزی در عرض حرف‌های مشهور و اهواء همگانی است. پس به جای اینکه بخواهیم فلسفه را با خواست‌های خود یا با رسوم سیاست و سیاست‌های مقبول میزان کنیم، اگر می‌توانیم به تفکر فلسفی اقبال کنیم، مسلماً یکی از آثار این اقبال ظهور خرد سیاسی است. “


۳. مصطفی محقق داماد ؛ شورش علیه جهل دینی

متفاوت‌ترین فقیه ایرانی در سالی که گذشت، همچون گذشته به روشنگری‌های خود علیه خرافه‌های دینی و جهل مذهبی ادامه داد و دو کتاب درباره این موضوع با عناوین “فاجعه جهل مقدس” و “در دادگاه جهل مقدس” نوشت و منتشر کرد.

مصطفی محقق داماد در مراسم رونمایی از این دو کتاب چنین گفت: “من سال‌های زیادی است که وقت و عمرم را روی روشنگری و مبارزه با “جهل مقدس” گذاشتم. اما در این را “متُد” برای خود انتخاب نکردم. این کاری بی‌متد است. هر جا شد متفرقاتی می‌نویسم که هیچ‌کس نداند چه می‌کنم. چند سال قبل در قالب تفسیر قرآن دو جلد کتاب درآوردم که نامش را “روشنگری دینی” گذاشتم. چندین چاپ از این دو جلد کتاب منتشر شد و افرادی فکر کردند که تفسیر قرآن نوشته‌ام. واقعاً هم تفسیر قرآن بود، اما اگر اهل فن بخوانند می‌دانند چه چیزی را در آن کتاب در سایه تفسیر قرآن دنبال کرده‌ام. “


۴. رسول جعفریان ؛ نقدِ تندِ علمِ دینی

منتقدترین چهره اسلامی‌سازی علوم انسانی با آتش زدن کتاب هریسون توسط تبریزی و شیوع کروناویروس، وضوح بیشتری به دیدگاه‌های انتقادی خود بخشید. جعفریان در یکی از یادداشت‌های تلگرامی خود نوشت: “دین بسیار مهم است، عبادات و احکام مولوی و ارشادی دین در حوزه‌هایی که ثابت است، مهم است، اما قرار نیست مشروعیت علم طب جدید یا نجوم جدید را هم دین اثبات کند. شرایط باید به‌گونه‌ای باشد که روشن باشد، بدون هیچ ابهام، که حوزه دین مشخص است و علم راه خودش را می‌رود. این که عده‌ای راه بیفتند و چندین دهه است راه افتاده‌اند و علم را غربی و شرقی کرده و می‌کنند، این مشکلی است که روشنفکرانی مثل نصر و دیگران برای ما درست کردند و حالا ما هم در دام آن‌ها که خودشان به تعبیر این‌ها نوعی غربزدگی دارند، افتاده‌ایم. “


۵. مهدی نصیری ؛ عبور از گفتمان حداکثری

مشهورترین چهره بازگشته از محافظه‌کاری با بروز بحران‌های سیاسی و اقتصادی در سال ۱۳۹۸، اظهارات تازه‌ای اختیار کرد و بر لزوم انتظار محدود از این پافشاری کرد. مهدی نصیری در یکی از میزگرد‌های خود گفت: “تحقق تمدن و جامعه‌ای تراز دین و شریعتِ نفس‌الامری که موجب رضایت خاطر شود و بحران‌ها را به‌طور کامل حل کند، در عصر غیبت و روزگار سیطره مدرنیته مقدور جمهوری اسلامی و هیچ حکومت دینی دیگر نیست (همان‌گونه که تحقق اتوپیا و حل بحران‌ها مقدور حکومت‌های سکولار نیز نبوده و نیست) و باید به اصلاحات و تحقق احکام‌الله در حدی نسبی و محدود و مقدور اندیشید و وعده داد و البته باید متذکر شد که همین مقدار محدود و نسبی درر دنیای امروز دستاوردی بس مهم و اعجازگونه محسوب می‌شود که انجام آن به حکم “المیسور لایرفع بالمعسور” و “ما لا یدرک کله لا یترک کله” تکلیف است و مستلزم تلاش‌های مستمر و خستگی‌ناپذیر. “


۶. محمدعلی موحد ؛ ورود به اندیشه سیاسی

پیرترین اندیشمند ایران معاصر در سالی که گذشت، کتابی در حوزه اندیشه سیاسی نوشت. یکی از کسانی که دست به نقد برد، حسن انصاری بود که در کانال تلگرامی خود چنین نوشت: “این اثر نیازمند نقدی جدی است و من می‌کوشم در اولین فرصت که اصل کتاب به دستم رسید ارزیابی خودم را از آن بنویسم. با این وصف به عقیده من نباید کتاب دکتر موحد را به عنوان یک کتاب تخصصی ارزیابی کرد و بیشتر به تأملاتی می‌ماند که آدمی از مجموع مطالعاتی پراکنده و عمدتاً بر اساس منابع دست‌دوم از آن دوره تاریخی فراهم کرده. تاریخ تخصص می‌خواهد و به ویژه نوشتن درباره تاریخ صدر اسلام نه‌تن‌ها آشنایی عمیق با ادبیات و شعر عرب بلکه آشنایی با زبان‌های مختلف دوران عهد باستان متأخر، آشنایی دقیق با اسناد و منابع مکتوب و شفاهی دو سه قرن نخست و بالاخره تخصص در دانش‌های تفسیر قرآن و کلام و فقه را می‌طلبد. “


۷. حاتم قادری ؛ نظریه‌پرداز خلافت

حاتم قادری که خبر بازنشستگی خود را در سالی که گذشت شنید، دست از کار نکشید و کتابی درباره اندیشه سیاسی خلافت منتشر کرد. قادری در این کتاب با بررسی تحولات تاریخی و با استناد به منابع متعدد، در مبحث سیاسیِ “مشروعیت” و “خلافت” را در اسلام گشوده و درصدد است تا بدون جانبداری ایدئولوژیک از باور‌های موجود در این زمینه، پیدایش و سیر تطور خلافت را بررسی و ترسیم کند. او در مقدمه این کتاب نوشت: “واژه “مشروعیت” در قاموس اهل سنت مورد توجه بوده است و بر همین اساس سعی شده که چگونگی برآمدن نظریه از “امر واقع” و تحولات آن به بحث گذاشته شود و نباید این مشروعیتِ برخاسته از عمل برخی متشرعین را با مشروعیت در قاموس شیعی، همانند دانست. به زعم نویسنده درون‌فهمی آرا و اندیشه‌های متفاوت با اصول و باور‌های متعارف و ارائه آن‌ها به طریق روشمند، شایسته و بایسته هر جامعه‌ای است که داعیه‌دار فرهنگ و تفکر بوده باشد. “


۸. مقداد رضوی نبوی ؛ ریشه بابی مشروطه

رضوی در راستای پروژه تألیفی خود که سال گذشته کتاب “تنبیه النائمین” را تصحیح کرد، امسال نیز کتاب “تاریخ جعفری” را تصحیح و منتشر کرد تا به قول خودش نمایی از منازعات بابیان و بهائیان و کوشش‌های پیشامشروطه با بیان مشروطه‌خواه را عرضه کرده باشد. این کتاب بخشی از پروژه‌ای است که آقای رضوی از چند سال پیش در مورد تاریخ اندیشه در ایران معاصر آغاز کرده است. این پروژه مسئله اصلاح دین را از سال‌های آخر دوره قاجار تا زمان حال دنبال کرده است.

در این کتاب، آقای رضوی مدعی است در ایران یک اقلیت دینی “نهان‌زیست” به نام “ازلی” در حالت پنهان و مخفیانه زندگی می‌کنند و بر تاریخ معاصر ایران اثر زیادی داشته‌اند. او برخی از شخصیت‌های برجسته دوره مشروطه را جزو این گروه می‌داند. او پیشتر کتاب‌های “اندیشه اصلاح دین در ایران: مقدمه‌ای تاریخی” و “تاریخ مکتوم” را نوشته بود.


۹. موسی غنی‌نژاد ؛ دفاع از لیبرالیسم

موسی غنی‌نژاد با نقد دیدگاه‌های علوی‌تبار، سوسیالیسم را به محاکمه کشید. علیرضا علوی‌تبار نقدی را بر غنی‌نژاد در پاسخ به مقاله “اصلاح‌طلبی در مسلخ سوسیالیسم” که در شماره دوازدهم سیاست‌نامه منتشر شده بود، با عنوان “آزادی‌خواهی در مسلخ برابری‌ستیزی” منتشر ساخت و پس از آن غنی‌نژاد در پاسخ به نقدی که ادعا می‌کرد نه‌تن‌ها از سخنان او وام گرفته نشده، بلکه پریشان‌گویی‌های خود علوی‌تبار است که به وی نسبت داده شده است، مقاله‌ای را با عنوان “خردگریزی روشنفکر دینی” منتشر ساخت و در آن نوشت: “هنوز آقای علوی‌تبار حاضر به پذیرفتن جایگاه واقعی مالکیت شخصی در جامعه مدرن نیست و آن را در برابر عدالت دارای اهمیت درجه دوم می‌داند! و ظاهراً فراموش می‌کند که رفقای چپ آن زمان هم همین استدلال را می‌کردند. جریان چپ اسلامی آن زمان و اصلاح‌طلبان بعدی واقعاً چه تحول اساسی در طرز فکرشان ایجاد شده است؟ “


۱۰. علیرضا علوی‌تبار ؛ دفاع از سوسیالیسم

علیرضا علوی‌تبار با درآویختن با موسی غنی‌نژاد، مناظره‌ای مکتوب را با او در زمستان امسال انجام داد. موسی غنی‌نژاد در مقاله “اصلاح‌طلبی در مسلخ سوسیالیسم”، اصلاح‌طلبان را محکوم می‌سازد که برخلاف جریان افراطی خود در آغاز انقلاب، حالا شعار “مدرنیته‌طلبی” و “آزادی‌خواهانه” را پیشه کرده‌اند و “انحصار‌طلبی‌ها و تنگ‌نظری‌های سال‌های نخستین انقلاب را بر رقبای “راست‌گرای سنتی” نسبت می‌دهند. ” علوی‌تبار در نقد خود می‌نویسد: “اگر به محتوای آنچه تحت عنوان “توسعه سیاسی” در ایران مطرح شده است بنگریم، مگر غیر از بهینه‌سازی این نهاد‌ها چیز دیگری می‌بینیم؟ محدود و مسئول کردن قدرت در تصرف در اموال و نفوس مردم، یافتن راه‌هایی برای مشارکت همه قشر‌ها در تصمیم‌گیری، مدیریت تعارض‌ها برحسب تعیین وزن اجتماعی هر خواسته جمعی، رقابتی کردن فضای سیاسی و … همگی از مضامین توسعه سیاسی‌اند. بنابراین تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی نه من‌درآوردی است و نه نادرست. “

۹۸اندیشمندانخبرسازروشنفکرانسالو
دیدگاه ها (0)
دیدگاه شما