واکین فینیکس؛ بهترین بازیگر مرد سال ۲۰۲۰

منتقدان، چه آن‌هایی که عاشق فیلم شدند و چه آن‌هایی که چندان فیلم را دوست نداشتند، همگی متفق‌القول بازی واکین فینیکس را در نقش جوکر ستایش کردند. فیلمی که درباره‌ی یکی از مشهورترین ضدقهرمانان تاریخ سینما ساخته شده است.

فیلم به دلیل تم نیهیلیستی و پوچ‌گرایانه‌ای که دارد باعث حرف و حدیث‌های زیادی شده. فیلم شبیه یک اثر کلاسیک ابرقهرمانی نیست. از آن‌هایی که قهرمانان‌شان مثلا «آکوامن» یا «بتمن» یا «واندروومن» هستند.

تنها شباهت «جوکر» به آن‌ها آرم کمیک‌بوک‌های DC است. به جایش فیلمی است که به درد مطالعه‌ی یک کاراکتر می‌خورد. شخصیتی که به نظر می‌رسد از تروما و زخم‌های روانی کودکی‌اش ضربه خورده است و حالا از لحاظ روانی ثبات ندارد.

تاد فیلیپس در گفتگو‌های گوناگون از نقش واکین فینیکس در به ثمر رسیدن فیلم «جوکر» گفته است. گویا فینیکس پیشنهادات زیادی سر صحنه می‌داده و فیلیپس می‌گوید: «سخت است که بگویید یک بازیگر، به خصوص بازیگری مثل واکین فینیکس، چه‌طور می‌تواند با حضورش باعث ارتقا و بهتر شدن هر صحنه بشود.

فقط باید نسخه‌ی اول فیلمنامه جلوی رویتان باشد تا ببینید که این بازیگر چه چیز‌هایی به این شخصیت اضافه کرده است. او مرا به راه‌های گوناگون شگفت‌زده می‌کرد. گاهی بعد از گرفتن یک سکانس به سمت فیلمبردارمان برمی‌گشتم و می‌گفتم: دیدی چه کار کرد؟ نفس‌گیر بود.»

در این مطلب با بازیگری که در مهم‌ترین فیلم این روز‌ها نقش اصلی را ایفا کرده است، آشنا شوید.

خلاصه‌ای از زندگینامه‌ی واکین فینیکس

واکین فینیکس اکتبر ۱۹۷۴ در پورتوریکو از پدر و مادری آمریکایی متولد شد. او سومین فرزند در خانواده‌ی بود که صاحب پنج فرزند بودند. خواهران و برادران بزرگتر و کوچکترش همگی بازیگر شدند. پدر و مادرش در یک سفر جاده‌ای با هم آشنا شده بودند و بعد هم به یک فرقه‌ی مذهبی پیوسته بودند. آن‌ها سرتاسر آمریکای جنوبی را با هم سفر کردند. کم‌کم از آن فرقه زده شدند و تصمیم گرفتند که آن‌ها را ترک کنند و سال ۱۹۷۸ به آمریکا برگردند.

آن‌ها نام خانوادگی‌شان را به فینیکس تغییر دادند. چون معتقد بودند درست مثل ققنوس که از دل خاکستر برمی‌خیزد، این نمادی از یک شروع جدید برای زندگی‌شان است. در همین زمان بود که واکین هم شروع کرده بود خودش را لیف (به معنای برگ) صدا بزند. دوست داشت مثل خواهر و برادرانش که اسامی مثل ریور (رودخانه) داشتند اسمش به طبیعت نزدیکتر باشد.

دلیل این تمایل علاقه‌ی خانواده‌ی فینیکس به گذراندن وقت‌شان در طبیعت و بیرون از خانه بود. در نتیجه لیف اسمی شد که به عنوان بازیگر کودک از آن استفاده می‌کرد تا وقتی که ۱۵ ساله شده و دوباره اسمش را به واکین تغییر داد.

خانواده‌ی فینیکس پول چندانی نداشتند در نتیجه بچه‌ها برای فراهم آوردن پول و غذا برای خانواده در خیابان‌ها نمایش اجرا می‌کردند. آن‌ها در مسابقه‌های استعدادیابی شرکت کردند. مادرشان منشی شبکه‌ی NBC بود و پدرش هم در کار طراحی باغ‌ها و باغچه‌ها بود. سرانجام که مدیر استعدادیابی کودکان، فرزندان خانواده‌ی فینیکس را کشف کرد.

بعد از آن بچه‌ها وارد آگهی‌های بازرگانی و تلویزیونی شدند. اولین بار واکین هشت ساله بود که کنار برادر بزرگترش ریور در فیلم تلویزیونی «هفت عروس برای هفت برادر» جلوی دوربین رفت.

بعد دیگر راهش به سمت سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی باز شد. اولین‌بار سال ۱۹۸۶ در نقش پسر نوجوانی که به ناسا می‌رفت تا درباره‌ی برنامه‌های فضایی آن‌ها اطلاعات کسب کند در فیلم «SpaceCamp» به سینما راه پیدا کرد.

بعد از اینکه نامش را به عنوان یک بازیگر کودک تثبیت کرد تصمیم گرفت مدتی با پدرش به سفر برود. مرگ برادر بزرگترش در اثر اوردوز مواد مخدر باعث شد که یک سالی از انظار عمومی فاصله بگیرد و سال ۱۹۹۵ بود که دوباره بازیگری را از سر گرفت.

بعد از بازگشت به دنیای سینما بیشتر در نقش‌های فرعی بازی می‌کرد. فیلم‌هایی که خودشان هم اهمیت چندانی نداشتند چه برسد به بازیگران فرعی‌شان. با شروع هزاره‌ی سوم کارنامه فینیکس دچار چرخش شد. سال ۲۰۰۰ در اولین فیلم مهم کارنامه‌اش «گلادیاتور» ریدلی اسکات در نقشی فرعی ظاهر شد.

البته از آن فیلم همه راسل کرو را به یاد دارند. چهار سال بعد در فیلم «هتل رواندا» ساخته‌ی تری جورج بازی کرد. فیلمی که نامزد سه جایزه‌ی اسکار شد، اما دان چیدل ستاره‌ی اصلی‌اش بود. با این حال این فیلم‌ها باعث شدند که کم‌کم تبدیل به چهره‌ای آشنا برای کارگردانان مهم شود و از این جا کارنامه‌اش اوج گرفت.


بهترین بازی‌های واکین فینیکس

سر به راه باش

عنوان اصلی: Walk the Line

کارگردان: جیمز منگولد

امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰

محصول ۲۰۰۵

و ناگهان یک جهش بزرگ در کارنامه‌ی واکین فینیکس رخ داد. جیمز منگولد فیلمی براساس زندگی‌نامه‌ی جانی کش، خواننده‌ی آمریکایی مشهور سبک کانتری ساخت و واکین فینیکس را برای بازی در نقش اصلی این فیلم بیوگرافیک انتخاب کرد. همه می‌دانند که این نقش‌ها تا چه حد منتقدپسند هستند.

فینیکس برای بازی در نقش جانی کش در این فیلم نامزد جایزه‌ی اسکار شد. فیلم از ابتدای زندگی جانی کش در مزارع پنبه در کانزاس را به تصویر می‌کشید تا وقتی که در ممفیس به عنوان یک خواننده به شهرت رسید و در کنار الویس پریسلی و کارل پرکینز و سایر غول‌های موسیقی شروع به ضبط آهنگ کرد.


دو عاشق

عنوان اصلی: Two Lovers

کارگردان: جیمز گری

امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰

محصول ۲۰۰۸

اولین همکاری بین فینیکس و جیمز گری که اصولا خوب با هم کنار می‌آیند و این همکاری برای هر دویشان منفعت به دنبال دارد. این درام رومانتیک در بروکلین اتفاق می‌افتد. فینیکس نقش لئونارد را بازی می‌کند که اول فیلم موقع عبور از یک پل داخل آب می‌پرد و قصد خودکشی دارد. اما نظرش عوض می‌شود. خودش را به ساحل می‌رساند و به خانه‌ی والدینش می‌رود.

شریک تجاری پدرش برای شام می‌آید و لئونارد می‌فهمد که همه‌ی این‌ها ترتیب داده شده تا او را با دختر خانواده آشنا کنند. مدتی بعد لئونارد با همسایه‌ی جدیدشان ملاقات می‌کند و به سرعت جلب او می‌شود. دختر مشکل مواد مخدر دارد و عاشق مرد دیگری است، اما لئونارد به این جریان اعتنایی نمی‌کند و رابطه‌ی پیچیده‌ای بین آن‌ها شکل می‌گیرد.


استاد

عنوان اصلی: The Master

کارگردان: پل توماس اندرسون

امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰

محصول ۲۰۱۲

کار کردن با پل توماس اندرسون که یکی از کارگردانان برجسته‌ی قرن بیست و یکم است از خوش‌شانسی‌های فینیکس به حساب می‌آید. در این فیلم فینیکس نقش اصلی یعنی فردی کوئل را بازی می‌کند.

مردی که کهنه‌سرباز جنگ جهانی دوم است و بعد از جنگ به دلیل ضربه‌های روانی که به او وارد شده حال خوشی ندارد. او سعی دارد خودش را با جامعه‌ی بعد از جنگ تطبیق بدهد. یک روز یکی از دوستانش بعد از خوردن نوشیدنی که فردی برایش درست کرده می‌میرد و فردی که به مسموم کردن او متهم شده فرار می‌کند.

در سانفرانسیسکو با لنکستر داد، رهبر یک فرقه‌ی فلسفی آشنا می‌شود و تحت‌تاثیر او قرار می‌گیرد. فیلمی پیچیده که برای دومین بار فینیکس را نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار کرد.


مهاجر

عنوان اصلی: The Immigrant

کارگردان: جیمز گری

امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰

محصول ۲۰۱۳

فیلم با فیلمبرداری چشم‌نواز داریوش خنجی داستان دختری لهستانی به نام ایوا (با بازی ماریون کوتیار) را روایت می‌کند که در آرزوی زندگی بهتر به آمریکا رسیده است. در مرز نزدیک است او را رد کنند، اما برونو (واکین فینیکس) متوجه می‌شود که او خیلی سلیس انگلیسی را حرف می‌زند و به افسر رشوه می‌دهد تا به ایوا مجوز ورود به آمریکا را بدهند.

بعد او را به خانه‌اش می‌برد. ایوا می‌خواهد کار کند تا دوستش را هم بتواند نجات بدهد. کار خوشنامی در انتظارش نیست. از طرف دیگر برونو به او علاقمند شده و رابطه‌ی عجیب و غریبی بین‌شان شکل می‌گیرد که در نهایت قربانی اصلی آن برونو می‌شود.


او

عنوان اصلی: Her

کارگردان: اسپایک جونز

امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰

محصول ۲۰۱۳

یک فیلم رومانتیک عجیب و غریب با مایه‌های علمی-تخیلی که در آینده‌ای نامعلوم در لس‌آنجلس اتفاق می‌افتد. زمانی که تکنولوژی بسیار پیشرفت کرده و هر کسی می‌تواند یک دستیار صوتی هوشمند داشته باشد. تئودور با بازی فینیکس ستاره‌ی اصلی فیلم است. مردی تنها که کارش نوشتن نامه‌های شخصی به جای آدم‌هایی است که نمی‌توانند راحت نامه بنویسند.

او بعد از جدایی از همسرش غمگین است و تلاش می‌کند تا شاید بتواند با زنی ملاقات کند. او یک سیستم عامل با دستیار مجازی به نام سامانتا می‌خرد و به تدریج عاشق سامانتا می‌شود و از جهان واقعی فاصله می‌گیرد تا زمانی که متوجه می‌شود سامانتا به عنوان هوش مصنوعی با مردان دیگری هم حرف می‌زند.


فساد ذاتی

عنوان اصلی: Inherent Vice

کارگردان: پل توماس اندرسون

امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰

محصول ۲۰۱۴

فیلم پیچیده‌ی پل توماس اندرسون با جزییاتش است که تبدیل به یک اثر سینمایی درجه یک می‌شود. با رنگ‌ها و نور‌ها و موسیقی که در هر ذهن حساسی نفوذ می‌کند، اما تعریف کردن خلاصه داستان آن یا پیدا کردن منطق داستانی در فیلم کار ساده‌ای نیست. فینیکس اینجا نقش داک را بازی می‌کند. یک کارآگاه خصوصی شبیه مثلا فیلیپ مارلوی رمان‌های چندلر.

با زندگی نامنظم و یک‌جور پادرهوایی. داک نامه‌ای از طرف دوست دختر سابقش شستا دریافت می‌کند که از او خواهش کرده در پرونده‌ی گم شدن نامزدش به او کمک کند. از این جا به بعد دیگر نمی‌شود خط داستانی را تعریف کرد فقط باید شیوه‌ی بازی فینیکس را ستود که چه‌طور با ایده‌های پل توماس اندرسون هماهنگ شده و به خلق آن فضای اثیری کمک کرده است.


تو هرگز واقعا این جا نبودی

عنوان اصلی: You Were Never Really Here

کارگردان: لین رمزی

امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰

محصول ۲۰۱۷

باز هم فینیکس نقش آدمی عصبی را که دچار زخم‌های روانی است بازی می‌کند. جو یک اسلحه اجاره کرده تا دختر‌هایی را که قاچاق می‌شوند نجات بدهد. او روش‌های خشنی علیه دشمنانش به کار می‌گیرد. در عین حال از مادر پیرش هم در خانه‌ی دوران کودکی‌اش مراقبت می‌کند.

در فلاش‌بک‌های جو می‌بینیم که او و مادرش در کودکی مورد ضرب و شتم از سوی پدرش قرار می‌گرفته‌اند. او در ارتش و FBI هم گذشته‌ی خشونت‌باری داشته و هنوز هم گهگاهی فکر خودکشی به سرش می‌زند. یکی از دوستانش جو را استخدام می‌کند تا دختر ربوده شده‌ی یک سناتور را بی سر و صدا نجات بدهد. اما این آغاز یک سفر طولانی برای جو است.


نگران نباشید، او با پای پیاده زیاد دور نخواهد شد

عنوان اصلی: Don’t Worry, He Won’t Get Far on Foot

کارگردان: گاس ون سنت

امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰

محصول ۲۰۱۸

از آن نقش‌هایی که فینیکس می‌توانست برایش نامزد جایزه‌ی اسکار شود. این کمدی-درام بیوگرافیک داستان زندگی جان کالاهان است که فینیکس نقش‌اش را بازی می‌کند. بازی فینیکس بهترین قسمت فیلم است که به شیوه‌ی ون‌سنت درامی غیرمتعارف از کار درآمده.

کالاهان کاریکاتوریست مشهور دائم الخمر بود. یک شب در مهمانی بعد از خوردن مشروب سوار ماشین رفیقش دکستر می‌شود. دکستر که خودش هم هشیار نبوده تصادف می‌کند و جان فلج می‌شود. اول کار عصبانی و خشمگین است، اما در بیمارستان عاشق تراپیستش می‌شود و تصمیم می‌گیرد الکل را ترک کند. بعد از ترک الکل زندگی جدیدی می‌سازد و دوباره برای روزنامه‌ها این‌بار کاریکاتور‌های سیاه و سفید می‌کشد.


برادران سیسترز

عنوان اصلی: The Sisters Brothers

کارگردان: ژاک اودیار

امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰

محصول ۲۰۱۸

اقتباسی از کتاب مشهور پاتریک دوویت داستان در غرب آمریکا در سال ۱۸۵۱ اتفاق می‌افتد. الی و چارلی سیسترز دو برادر هفت‌تیرکش هستند که توسط یک تاجر ثروتمند استخدام می‌شوند تا مردی به نام هرمن وارم را بکشند. از طرف دیگر یک کارآگاه خصوصی در تعقیب این برادران است.

آن‌ها هم باید جان خودشان را نجات بدهند و هم کاری را که برعهده‌شان گذاشته شده به انجام برسانند تا پول‌شان را بگیرند. این وسط با بدشانسی‌هایی هم روبه‌رو می‌شوند که مجبور هستند نقشه را طور دیگری پیش ببرند. اولین بازی فینیکس در نقش یک هفت‌تیرکش در فیلمی وسترن باید بیشتر از این‌ها دیده می‌شد.


جوکر

عنوان اصلی: Joker

کارگردان: تاد فیلیپس

امتیاز متاکریتیک: ۵۸ از ۱۰۰

محصول ۲۰۱۹

عجیب است که بعد از اکران گسترده‌ی فیلم امتیاز آن نزد منتقدان به طرز قابل توجهی کاهش پیدا کرد، اما تنها نکته‌ای که هنوز بر سرش توافق دارند بازی درخشان واکین فینیکس در نقش جوکر است. واکین فینیکس کار دشواری در پیش داشته، چون پیش‌تر هیث لجر نقش جوکر را در حد کمال بازی کرده بود.

جوکر هیث لجر شری روانشناختی بود و قرار بود این جوکر هم همان حال را داشته باشد. سال ۱۹۸۱ آرتور فلک به عنوان یک دلقک استخدام شده و با مادرش در شهر گاتهام زندگی می‌کند. شهر غرق در فساد است.

آرتور از یک بیماری عصبی رنج می‌برد که باعث می‌شود گاهی در جایی که نباید بخندد. بچه‌های خیابان او را مسخره می‌کنند و همه چیز از جایی شروع می‌شود که یکی از همکارانش به او تفنگی قرض می‌دهد تا از خودش محافظت کند. می‌گویند فینیکس شانس نامزدی اسکار را برای این نقش دارد.

بازیگربهترینسالفینیکسمردواکین
دیدگاه ها (0)
دیدگاه شما