Exodus؛ یک شوتر آخرالزمانی واقعی!

راگامگ – سیدهادی هادیان: وقتی یک استودیوی بازی سازی عناوین زیبا و مورد توجهی را به بازار عرضه می‌کند، طبیعی است که انتظار طرفداران و منتقدان از آن استودیو زیاد شود. حساسیت این موضوع وقتی بیشتر می‌شود که در میان آثار موفق قبلی، هیچ بازی ضعیفی را نمی‌توان یافت و همین موضوع باعث انتظار بیشتر برای رونمایی از آثار ارزنده‌تر است.

چند وقت پیش بود که این فرآیند، یعنی براورده‌سازی سطح توقع برای استودیو Deep Silver رقم خورد و آن‌ها خود را آماده کردند تا بار دیگر با پروژه مترو، اینبار با نام Metro Exodus پا به میدان بازی‌های رایانه‌ای بگذارند. اکنون نسخه جدید Metro به نام Metro: Exodus، ۳ سال بعد از عرضه آخرین نسخه معرفی و کمتر از دو سال بعد در سال ۲۰۱۹ به بازار عرضه شده است.

از همان نسخه اول بازی مترو یعنی Metro۲۰۳۳، این سری بازی موفق شد که پای خود را به‌عنوان یک بازی در سبک شوتر آخرالزمانی به خوبی باز کند و با توجه به دستاورد خوبی که در اتمسفر‌سازی عالی مسکو ارائه داده بود و همچنین القای حس ترس و ویرانی در چنین محیطی، به نوعی طرفداران سبک ژانر ترس و بقا را به خودش جذب کرد. پس از موفقیت‌های Metro۲۰۳۳، نسخه دوم این سری یعنی Last Light هم توانست به شکل خیلی خوبی موفقیت قسمت اول را ادامه بدهد و حال استودیو اکراینی به نام ۴A Games سری مترو، قسمت سوم یعنی Metro: Exodus را روانه بازار کرده‌اند.

حالا وقت آن رسیده است که ببینیم آیا Metro: Exodus توانسته است تا توقعات را برآورده کند یا خیر؟ آیا در میدان رقابت این روز‌های بازی‌های شوتر مانند کال آف دیوتی و بتلفیلد، Metro: Exodus ارزش تجربه و همان گیم پلی و داستان طولانی گذشته را دارد؟ در ادامه با ما همراه باشید تا بیشتر با این بازی آشنا شویم.

داستان بازی

همانند نسخه‌های قبلی، این بار هم مترو داستان را مهم‌ترین معیار بازی قرار داده است. این روز‌ها که بیشتر بازی‌ها به سمت آنلاین محور شدن پیش می‌روند؛ مترو همچنان رسالت خود را بر داستان محوری پیش می‌برد و هیچ اعتنایی به این موضوع ندارد که بخش داستانی را فدای بخش آنلاین بازی کند. داستان در این نسخه هم رکن اصلی بازی قرار دارد.

نسخه قبلی بازی مترو چند پایان داشت و در اینجا داستان بازی بعد از پایان خوب نسخه قبل روایت می‌شود. جایی که بعد از زنده ماندن Artyom از حادثه Bunker و جلوگیری از نابود شدن جامعه بشری به دست Korbut، اکنون آرتیوم به همراه Ann به مناطق آلوده مختلف مسکو میروند تا افراد باقی‌مانده را پیدا کرده و نجات بدهند.

داستان تا جایی پیش می‌رود که بر خلاف آرتیوم، Ann تمایل زیادی به جست و جو ندارد و در نهایت هم آرتیوم راضی می‌شود که به همراه Milner، پدر Ann، همسرش و گروهی از بازماندگان، سفری را برای مهاجرت از مسکو و پیدا کردن یک موقعیت بهتر برای زندگی آغاز کنند. البته هدف از این سفر، علاوه برای یافتن جای بهتر، یافتن حقیقت و دلیل این جنگ هسته‌ای که جهان را به نابودی کشانده هم هست و سازندگان قول داده اند تا در این نسخه حقایق بیشتری را در رابطه با این جنگ برملاسازند.

شاید بتوان داستان این قسمت از مترو را در حد متوسط دانست. فضای داستانی نسخه‌های قبلی همراه با ناامیدی و ناراحتی همراه بود، در حالی که در این نسخه بارقه‌های امیدواری و شوق رسیدن به پیروزی بیشتر احساس می‌شود. البته به نظر می‌رسد که این امر بیشتر در ارتباط با نام بازی یعنی نور زمستانی است. از طرفی دیگر داستان‌سرایی در طول بازی روند جذابی ندارد و گاهی به سمت کلیشه‌های داستانی کشیده می‌شود.

در مجموع Metro: Exodus از نظر داستان‌پردازی، به‌اندازه دو نسخه قبلی فوق‌العاده نیست، اما هنوز هم سطح استاندارد خود در پردازش قصه را حفظ کرده است؛ به قدری که حتی تا انتهای بازی، کلیشه‌پردازی‌ها و نقاط ضعف داستان را نادیده بگیریم و بتوانیم از تماشای میان‌پرده‌ها لذت ببریم. قطعا روابط احساسی میان شخصیت‌‎های بازی توانسته تا جلای بیشتری به روند داستان مترو ببخشد.

شخصیت پردازی

نقش اول هر بازی، حرف اول و آخر در طول بازی می‌زند و طبیعی است که شخصیت‌پردازی او بااهمیت باشد. متاسفانه ضعف در شخصیت‌پردازی آرتیوم، یکی از مشکلات عجیب این عنوان شده است. آرتیوم یک شخصیت به شدت ساکت و درون‌گرا است که فقط در حین لودینگ‌های بازی می‌توان روایت داستان را با صدای او شنید.

وقتی شخصیت اصلی بازی در صحنه‌های سرنوشت ساز و در طول مکالمه با شخصیت‌های دیگر مثل یک کمددیواری ساکت و بی روح عمل کند و کمترین صحیت را حتی با همسر خود داشته باشد؛ قطعا تاثیر نامطلوبی روی روند بازی دارد. در شرایطی که بازی‌های داستان محور سعی می‌کنند تا از شخصیت‌پردازی نهایت استفاده را ببرند، ولی Metro: Exodus از این قاعده مستثنی بوده و حرفی برای گفتن ندارد.

البته ناگفته نماند که آرتیوم در برخی از لحظات بازی با استفاده از حرکات دست خود پیام‌های جالب به شما می‌رساند، به نحوی که شما را از حالت روحی خود با خبر می‌کند. ولی باز هم این نکته مثبت، در حد یک بازی باسابقه درخشان نیست.

ترس و بقا

اگر از طرفداران بازی مترو هستید پس باید بدانید که حس ناامنی و تلاش برای زنده ماندن، یکی از شاخصه‌های اصلی این سری است و خوشبختانه در این نسخه هم به همان خوبی وجود دارد. تلاش برای زنده ماندن در حالی که هم باید با دشمنان وحشتناک مبارزه کنید و هم با منابع بسیار کمیاب مانند فیلتر‌های ماسک، بسته‌های سلامتی و گلوله‌ها دست و پنجه نرم کنید.

فضا و اتمسفر تاریک بازی در بیشتر لحظات حس ترس را به شما القا می‌کند. لوکیشن‌های بازی به شدت دلهره‌آور و در برخی موارد بسیار زجرآور است. مرگ دسته‌جمعی بسیاری از انسان‌ها در محیط بازی و یا بقایای اجساد و دشمنان، یکی از سکانس‌هایی است که حس ترس را بیشتر القا می‌کند.

باید به این نکته توجه کنید که در طول بازی مناطقی که در آنجا احساس امنیت داشته باشید به ندرت وجود دارد و هر لحظه باید برای مقابله با دشمنان آماده باشید. شاید در یک منطقه بی‌خطر و همراه با موسیقی آرام‌بخش در حال کاوش باشید که ناگهان دشمنان به سمت شما حمله کنند. در حقیقت از هر ثانیه‌ای باید برای حفظ بقا تلاش کنید.

گیم پلی

اگر تا اینجای مقاله را مطالعه کرده باشید، می‌توانید حدس بزنید که گیم‌پلی بازی Metro: Exodus از چه اساسی برخوردار است. انتظار می‌رود که در یک بازی اول شخص شوتر که فضای آخرالزمانی دارد، المان‌های تیراندازی به نحوی در بازی پیاده شوند که شما را تبدیل به یک رمبو در میدان نبرد نکند! همچنین با توجه به فضای ترس و پیچیده بازی، به آیتم‌هایی نیاز است که توانایی‌های شما را در مقابله به سختی‌های بازی به چالش بکشد. خوشحال باشید که مترو در بخش گیم‌پلی و رابط کاربری مخاطب به خوبی عمل کند و توانسته که انتطارات را برآروده سازد.

در بخش مبارزات بازی، تکنینک‌های زیادی برای از بین بردن دشمنان برای شما وجود دارد. شما می‌توانید با استفاده از مخفی‌کاری به استقبال دشمنان بروید و اگر اهل این تکنینک نیستید، با انداختن یک نارنجک و آتش رگبار سلاح‌تان به سلاخی دشمنان بپردازید. البته هر کدام از این روش‌ها دردسر‌های خودش را دارد و ناگفته نماند که دشمنان در این قسمت از مترو به شدت آپگیرد شده‌اند و خبری از هوش مصنوعی ضعیف آن‌ها نیست.

در مورد سیستم تیراندازی باید بگویم که تحلیل و کارکرد این سیستم کمی سخت است و حدی وسطی برای آن وجود ندارد. شاید بهتر باشد این مورد را به سلیقه کاربران سپرد. قطعا از یک بازی شوتر توقع می‌رود که یک سیستم تیراندازی روان داشته باشد، ولی خب در اینجا اینطور نیست؛ از طرفی محیط آخرالزمانی بازی احتیاج دارد تا تمام ویژگی‌ها از پیچیدگی برخوردار باشند که صد البته در اینجا همینطور است.

در ادامه بررسی سیستم تیراندازی باید به سیستم شخصی سازی یا همان Customization اشاره کرد که کاملا در این سری جدید و ازقضا بسیار هم لذت‌بخش است. می‌توان گفت که همه چیز در بازی قابل شخصی‌سازی است. از اسلحه گرفته تا ماسک گاز آرتیوم قابل تغییر هستند. برای مثال، می‌توانید یک Revolver را با استفاده از یک قطعه مخصوص تبدیل به یک Shotgun کنید و یا یک AK Rifle را به یک Marksman تبدیل کنید. البته نباید فراموش کنید که شخصی‌سازی را فدای اهداف و دشمنان بازی نکنید. به طور مثال اگر قصد کشتن یک دشمن را به صورت مخفی‌کاری دارید، بهتر از در سلاح خود از آیتم‌های مخفی‌کاری مانند صداخفه‌کن استفاده کنید و اگر قصد دارید با دلاوری و شجاعت به جنگ آن‌ها بروید، باید اسلحه را با آیتم‌های تقویتی شخصی‌سازی کنید.

 

نورپردازی و گرافیک

کیفیت محیط‌های بازی و در کل گرافیک فنی بازی، چه از لحاظ پردازش و افکت‌های تصویری، در حد بسیار خوبی قرار دارد و نورپردازی بازی هم نمره کاملی را کسب کرده است. در مورد طراحی چهره شخصیت‌ها و جزئیات محیط باید بگوییم که هر دوی آن‌ها در سطح قابل قبولی قرار دارد.

اگر بخواهیم Metro: Exodus را در سبک یک بازی نیمه جهان قرار دهیم؛ باز عملکرد گرافیکی بازی مورد قبول است و سازندگان توانسته‌اند که با توجه به این سبک، کیفیت خوبی از محیط بازی و جزئیات آن ارائه دهند. البته فراموش نکنید که باگ‌های مختلف که تعداد آن‌ها کم هم نیست، تنها موردی است که در برخی از مواقع، لذت گرافیک خوب بازی را کم می‌کند. انتظار می‌رود که سازندگان مترو در روز‌های آینده با چند آپدیت تکمیلی طرفداران و کاربران را از آخرین دستاورده خودشان راضی نگه دارند.

موسیقی

به مانند نسخه‌های قبلی بازی مترو، اینبار هم صداگذاری در سطح بسیار بالایی قرار دارد و آن جو احساسی شخصیت‌ها در مواقع لازم در صدای تک تک آن‌ها هنگام اجرای دیالوگ دیده می‌شود. شخصیت Ann نقش همسر دلسوز را به خوبی ایفا می‌کند در حالی که با لحنی بسیار خوب و پرآرامش با آرتیوم صحبت می‌کند. در مقابل او، آرتیوم هم در لحظاتی که سفرنامه خود را می‌خواند به زیبایی و با احساس در مورد Ann صحبت می‌کند.

صداگذاری سلاح‌ها هم دقیقا مثل سایر المان‌های مرتبط با سلاح عالی کار شده است و کمک کرده که حس خوب تیراندازی بهتر القا شود. اتفاق خوب بعدی در مورد موزیک بازی است که ریتم موسیقی هم کاملا متناسب با اتفاقات بازی پیش می‌رود؛ پس بدیهی است که در اکثر مواقع بازی و با توجه به جو اکشن آن انتظار یک موسیقی تند و هیجان‌انگیز داشته باشید. هر چند که در Metro: Exodus لحظات آرام در محیط بازی به ندرت یافت می‌شود.‌

ای کاش …

شاید تنها نکته منفی بازی که در طول مقاله نیز به آن اشاره کردیم، مربوط به شخصیت پردازی ضعیف آرتیوم و گاهی بعضی از شخصیت‌های دیگر بازی است. داستان سرایی و محیط بازی، همواره یکی از نقاط قوت سری بازی‌های مترو بوده است؛ این انتظار نیز می‌رود که شخصیت پردازی بازی که عامل به سزایی در سیر پیشرفت داستان و نقش مهمی در جو بازی دارد، از کیفیت بالاتری برخوردار باشد. ما از آرتیوم توقع یک ابرقهرمان در بازی را نداریم، اما این دلیل خوبی برای تاثیر کم شخصیت او بر بازی نیست. نقطه ضغف دیگری که می‌توان به اشاره کرد، در زمینه برخی باگ‌های گرافیکی و افت فریم در برخی از صحنه‌های بازی است. همچنین این افت فریم‌ها در صحنه‌های پرخشونت بازی بیشتر به چشم می‌آید.

در پایان

در مجموع، بازی Metro: Exodus بازی خوبی است؛ اگر هم عالی نباشد حداقل نسبت به خیلی از بازی‌های اول‌شخصی که در نسل هشتم و سال‌های اخیر منتشر شدند، برتر و قابل‌قبول‌تر است. از طرف دیگر نمی‌توان ادعا کرد که جدیدترین نسخه این سری بی‌نقص است، اما Metro: Exodus قطعا یکی از بهترین شوتر‌های داستانی نسل هشتم است و برای کسانی که به دنبال یک بازی شوتراول شخص، همراه با تم ترس وبقا هستند، عنوان بسیار خوبی است.

پس اگر از بازی‌های شوتر خود خسته شده اید، پیشنهاد می‌کنیم که حتما سری به این بازی مهیج بزنید. بازی Metro: Exodus هم اکنون برای کنسول‌های نسل هشتمی پلی استیشن ۴ و ایکس باکس وان و رایانه‌های شخصی قابل دسترس است.

Exodusآخرالزمانیشوترواقعییک
دیدگاه ها (0)
دیدگاه شما