مجتهدی که پهوان بود
سید حسن رزاز یا سید حسن شجاعت پهلوانی که مدفن او در ابن بابویه شهرری هست
سید حسن شجاعت معروف به سید حسن رزاز اسطوره و مجتهدی که زندگی خود را وقف دستگیری از مستمندان کرد،مدفن این نام آور در ابن بابویه شهرری می باشد
سیدحسن رزاز متولد و بزرگ شده تهران بود. او دوره مقدمات علوم دینی را در تهران گذراند و برای ادامه تحصیل به نجف رفت در دروس یکی از رهبران مشروطه یعنی آخوند خراسانی شرکت کرد و تا اجتهاد نیز پیش رفت. سیدحسن به علت شغل برنجفروشی، معروف به رزّاز بود.
پس از ترور ناصر الدین شاه قاجار به دستور آخوند خراسانی، حسن رزاز مأمور رساندن حکم علمای دینی نجف – که جلوگیری از زیادهطلبی روسها و انگلیسها و مانع از افتادن مملکت به آشوب و هرج و مرج بود – به علمای ایران به خصوص علمای تهران میشود، رزاز میپذیرد و با این اسناد مهم و محرمانه راهی ایران میشود و مأموریت را در کمال سلامت به پایان میرساند. خدمات سید حسن رزاز نسبت به مشروطهخواهان تهران، توجه محمدعلی شاه را جلب کرد و به گونهای که وی به جرم مشروطهخواهی، مدتی را در زندان قصر به سر برد، که گویا محکوم به اعدام هم بوده ولی یکی از درباریان خیراندیش، مانع قتل سیدحسن میشود.
در زمان احمدشاه زمانی که کشور در ناامنی و هرج و مرج بهسر میبرد، سید حسن رزاز با خرج خود برای شرکت در مسابقات به خارج از کشور، از جمله به روسیه و سوئد سفر نمود و در آن جا افتخاراتی برای ایران در زمینه ورزش کسب کرد.[۲] کشتی معروف رزاز که باعث شد او صاحب زنگ شود، کشتی او با پهلوان اصغر نجار – پهلوان پایتخت – بود. رزاز با نجار در زورخانه «سرتخت بربریها» باهم سرشاخ میشوند. قدرت نمایی هر دو سبب میگردد که هیچکدام از عهده دیگری بر نیاید اما کسی هم کشتی را رها نمیکند.
کشتی دو پهلوان به درازا میکشد به طوری که «تنگهها» – لباس کشتیگیری – سه بار پاره میشود، پهلوانها کمکم خسته شده و نفسها سنگین میشود. رزاز اما همچنان ادامه داد و نجار نیز تلاش میکند پا به پای او مبارزه کند، اما در نهایت از پا افتاده و رو به مرشد میکند و میگوید: مرشد! برای آقا (رزاز) بزن به زنگ! از امروز زنگ مال این پهلوانه!
رزاز از کشتی گیران هم دورهٔ حاج محمد صادق بلور فروش بود و پیوند دوستی عمیقی بین این دو بود به طوری که هیچ وقت این دو پهلوان باهم کشتی نگرفتند.
رزاز در ۱۹ اسفند سال ۱۳۲۰ خورشیدی چشم از جهان فروبست و در گورستان ابن بابویه مدفون شد.
ژنرال ساخاروف سرهنگ ارتش شوروی در زمان اشغال ایران در خاطراتش میگوید: «صبح روز ۱۹ اسفند سال ۱۳۲۰ تهرانیها جنازه قهرمان محبوب خود که مردی سالخورده بود را تشییع کردند … یک مرشد سوار بر گاری اسبی جمعیت را با ضرب و آواز حزینی همراهی میکرد …»
سرگذشت سید حسن رزاز در کتابی با عنوان «آخرین زنگی زمانه» به قلم جمشید صداقت نژاد توسط نشر هفت روز منتشر شدهاست. ناشر این کتاب در معرفی آن نوشتهاست: معرفی کوتاه:موضوع این کتاب شرح حال و زندگانی «سید حسن رزاز» است که او نیز یکی از قربانیان جنگ جهانی دوم و حمله متجاوزان به کشور ایران. بهشمار میآید. نام برده برای کسب علوم دینی به نجف اشرف مسافرت میکند تا درجهٔ اجتهاد پیش میرود. از مجتهد معروف مشروطه آخوند ملا محمد کاظم خراسانی نامه اجتهاد اخذ میکند. برای ادای تکلیف و رساندن نامه آن عالم به ایران میآید و نزد پدر تاجرش سید اسماعیل رزار ماندگار میشود. ازدواج میکند و به ورزش مردمی یعنی کشتی زورخانه روی میآورد پهلوانان معروف زمان را مغلوب میسازد و سرانجام در راه خدمت به مردم جنگ زده ایران دار فانی را وداع میگوید.